ArtinArtin، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

شازده کوچولوی ما

بدون عنوان

عزیزم آرتین جان دیگه حرف زدنت بهتر شده، دو کلمه را میتونی بگی. خیلی چیزا یاد گرفتی، مامان پاش (پاشو)، آب بازی، بدو، صندلی، happy، baby،کن وود، شام هم، بشین، پات، تاب،شامپو، فرمون، ماشین، چیلید(کلید)، اسب، شیرین(لیمو شیرین)، کیوی، آب پو(آب پرتقال)، دند(دنت)، ماهی،پیشی مومو و خیلی چیزای دیگه هر روز که از خواب بیدار میشی سراغ بابا را میگیری بعد ماشین و فرمون. وقتی ازت میپرسم آنا  یا خاله ها ... کجان؟ انگشتتو میزاری روی لپت یعنی اینجا نیستن . هر وقت زمان زیادی بابا رو نمی بینی میایی و دستت رو میبری بالای سرت میگی: مامان؛ بابا هوا؟ ( بابا با هواپیما رفته؟)و وقتی من میگم نه سرکاره خوشحال میشی و میخندی خوشحالم که سرحال وشاد هستی عزیزم، ...
9 اسفند 1391

21 ماهگی آرتین

یک ماه دیگه گذشت و شازده کوچولوی من یکم بزرگتر شده، هر روز که میگذره عشق من و بابایی برای تو پسر خوبم زیادتر میشه. سلطان قلبم تو هستی تو هستی ... ... بی تو چه کنم من.   این آهنگی که هر وقت میخوای بخوابی بابایی برات میخونه، و وقتی میرسه به آخرش تو با چشمای پر از خواب میگی؛ بااازم   پسر فهمیده و خوبم از این که خداوند تو رو به ما داده شاکریم... شازده کوچولوی من دوستت دارم     ...
9 اسفند 1391
1